
سریال اولین شب با دوک🎎
سلام عزیزای دل💞
بریم برای معرفی سریال اولین شب با دوک به روش خودم امیدوارم ازش لذت ببرید❤️🔥👇💞
خلاصه کوتاه
دختری دانشجو ناگهان خود را درون رمان عاشقانه مورد علاقهاش میبیند و به شخصیت فرعی آن تبدیل میشود. او سعی دارد داستان را طبق مسیر اصلی جلو ببرد، اما پس از یک شب مشترک با قهرمان مرد داستان، همهچیز تغییر میکند. با اینکه او تلاش میکند عشق اصلی داستان را به مسیر خودش بازگرداند، اما سرنوشت باعث میشود عشق قهرمان همیشه به سمت او بازگردد و مسیر داستان را دگرگون کند.
خلاصه بلند
دانشجوی دانشگاه، کی، یک زن جوان معمولی است، اما روزی خود را در رمان عاشقانه مورد علاقهاش که در دوران تاریخی اتفاق میافتد، مییابد. او اکنون به شخصیت فرعی چا سون چاک تبدیل شده است. او دختر یک خانواده اشرافی ثروتمند است و رویای او داشتن یک زندگی آرام و عادی است. چا سون چاک، در حالی که توسط کی تسخیر شده است، یک شب را با لی بیون، شخصیت اصلی مرد رمان، میگذراند.
او از یک خانواده سلطنتی میآید و مورد توجه پادشاه است. لی بیون شخصیتی خونسرد دارد و از ظاهری جذاب و مهارتهای برجسته هنرهای رزمی برخوردار است. او همچنین گذشتهای دلخراش را تجربه کرده است. به نحوی، لی بیون و چا سون چاک با هم ملاقات میکنند و صحبت میکنند. لی بیون توسط چو ایون آئه، شخصیت اصلی زن رمان، تسلی مییابد. آنها شب را با هم میگذرانند. به زودی، چا سون چاک سعی میکند لی بیون را به چو ایون آئه، که شخصیت اصلی زن رمان است، متصل کند.
طبق رمان، قرار است لی بیون و جو ایون آئه عاشق هم شوند، اما به دلیل ظهور چا سون چاک، سرنوشت چو ایون آئه تغییر میکند. مهم نیست چا سون چاک چقدر تلاش کند، عشق لی بیون همیشه راه خود را به سوی او پیدا میکند. از دیگر اطرافیان آنها میتوان به جونگ سو گیوم و دو هوا سان اشاره کرد. جونگ سو گیوم افسر جوانی از یک خانواده معتبر است. او تنها دوست لی بیون است. دو هوا سان زنی جاهطلب است که هدف زندگیاش ازدواج با لی بیون و عضویت در خانواده سلطنتی است.
خلاصه از زبان شخصیت اصلی
کتاب رو بلاخره تموم کردم😮💨😶
خیلی بد جایی تموم شد انصاف نبود 😥😤
گوشی رو برمیدارم تا شاید بتونم جلد جدید رو پیدا کنم
وایییییی نههه نویسنده گفته دیگه ادامه نمیدههه😱😱
چرا خوب اههه!! زود شروع کردم به نوشتن یه کامنت شاید مجبورش کنم ادامه بده😭😭
«واقعا که چرا الان باید ول میکردی انصاف نیست من حتی با پا هم از تو بهتر مینویسم احمق»
فرستادم باید ادامش رو بفهمم😏
تنها رمانیه که باهاش زندگی کردم🥲
چشمامو بستم تا شاید از حرصم کم شه خیلی خسته بودم به خاطر همون زود خوابم برد😪😴😴
***********************************************
اخخخ خدا چقدر بالش نرمه😌
سرمو بیشتر فشار دادم رو بالش صدای یه دختر اومد🤨
بانوی مننن بلند شید!!!
جوابشو ندادم شاید خودش بفهمه اشتباه گرفته بره که😏😴
بانوی منننننن!!!!!!!!
یا خدا از ترسم بلند شدم نگاش کردم😳
قیافش بد نبود ولی این لباسا چیه؟؟! سالگردی چیزیه؟؟چرا شبیه دوران چوسان لباس پوشیده!؟!؟؟ چقدر عقب مونده اس😏😌
یه لحظه به خودم افتخار کردم همچین لباسایی رو حتی نگاه هم نمیکنم😏😌😁
خواستم دوباره سرمو بزارم رو بالش که
این دست منه؟؟! این استینا چیه!؟! اینا لباسه منه؟؟! من لباسه اونو مسخره کردم الان خودم از همونا تنمه😱😨😳
البته این ابریشمه اون پارچه اس.وایسا اینجا چرا این شکلیه؟؟!
بانوی من لطفا صورتتون رو بشورید!!
نگاهی به سطل اب روبه روم کردم چقدر خوشگلم🥰😊
واااا وایسا اینکه قیافه من نیس😱 نگاهی به اینه کردم این واقعا منم دستمو زدم به صورتم نه انگار خودمم😨😨😳
***********************************************
خبب تا اینجا فهمیدم من اومدم دوره چوسان 🎎
بابام هم خرپوله🤑🤑
ولی مسئله اصلی اینه که من نیومدم دوره چوسان!!
بلکه اومدم توی رمان محبوبمممم😳😨
وایی خیلی ذوق دارم😁😁😆
هم یه زندگی عالی دارم🤑😎
هم قرار پایان رمان رو ببینم یوهوووو📚😆
اگه سریال رو دیدی!
یا دوس داری ببینی!
یا میخوای ترجمه اش کنم!
لایک کن💞❤️🔥
تو کامنت بهم بگو👇🗣️💌
رمان مورد علاقه تو چیه؟🧐
اصلا تا حالا با رمانی زندگی کردی؟😵💫
معرفیش کن بیمعرفت بزار ماهم فیض ببریم😁😎💞